شما ها چرا خاموشید؟
#برای_شادی_روح_امام_و_شهدا_و_سلامتی_مدافعــــــــــان_حرم_صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم_و_اهلک_عدوهم_و_اید_امامنا_خامنه_ای_بحق_
⚠️ کلماتی که آسیب و آزار می رساند
❗️هرگز به چیزی نمی رسی
❗️نمی توانی کاری را درست انجام دهی
❗️من همیشه نگران تو هستم
❗️اطاقت همیشه نامرتب است
❗️کی می شه تو یادبگیری
❗️توبدترکیب زشت هستی
❗️تو تنبل هستی
❗️تو چاق هستی
❗️تو مغرور هستی
❗️تو ضعیف هستی
❗️چرا مثل خواهر و برادرت نیستی
❗️اگربلدنیستی چیزخوبی بگویی هیچ وقت صحبت نکن
❗️ای کاش تو هرگز بدنیا نیامده بودی
❗️مرا اذیت نکن
❗️پسر بزرگ گریه نمی کند
❗️همش تقصیر تو است
❗️شما « دختر » و « پسر » بدی هستی
ما روزی چند بار این کلمات مخرب را بکار می بریم؟
چهار شمع به آرامی می سوختند
محیط پیرامون آنها آنقدر آرام بود که صدای آنها شنیده می شد.
شمع اول گفت
من صلح نام دارم
بنابراین هیچ کس نمیتواند مرا روشن نگه دارد و یقین دارم که
بزودی خاموش خواهم شد
پس شعله ی آن به سرعت کم شد و سپس خاموش شد.
شمع دوم گفت :
من ایمان نام دارم و احساس میکنم که کسی وجود مرا ضروری نمی داند و لازم نیست
بیشتر شعله ور بمانم.
وقتی سخنش به پایان رسید ، نسیم ملایمی وزید و آن را خاموش کرد
نوبت به شمع سوم رسید . او با ناراحتی گفت :
نام من عشق است .من دیگر قدرت روشن ماندن ندارم چون همه مرا کنار گذاشته اند و اهمیت مرا درک نمی کنند.مردم حتی عشق ورزیدن به نزدیکانشان را نیز فراموش
کرده اند.
طولی نکشید که او هم خاموش شد.
ناگهان پسرکی وارد اتاق شد و دید که از 4 شمع 3 تا خاموش شدند.
پسرک به آن 3 شمع خاموش گفت:
شما ها چرا خاموشید؟
مگر قرار نبود تا وقتی که تمام می شوید روشن بمانید؟
و سپس شروع به گریه کرد
ناگهان شمع چهارم که هنوز روشن بود به حرف آمد و گفت:
نگران نباش تا زمانی که من هستم میتوانی به وسیله ی من آن 3 شمع خاموش را روشن کنی
نام من امید است.
((((((((((((((((((((((())))))))))))))))))))))******************************((((((())))))))))))))))))))))))))))99
#برای_شادی_روح_امام_و_شهدا_و_سلامتی_مدافعــــــــــان_حرم_صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم_و_اهلک_عدوهم_و_اید_امامنا_خامنه_ای_بحق_
⚠️ کلماتی که آسیب و آزار می رساند
❗️هرگز به چیزی نمی رسی
❗️نمی توانی کاری را درست انجام دهی
❗️من همیشه نگران تو هستم
❗️اطاقت همیشه نامرتب است
❗️کی می شه تو یادبگیری
❗️توبدترکیب زشت هستی
❗️تو تنبل هستی
❗️تو چاق هستی
❗️تو مغرور هستی
❗️تو ضعیف هستی
❗️چرا مثل خواهر و برادرت نیستی
❗️اگربلدنیستی چیزخوبی بگویی هیچ وقت صحبت نکن
❗️ای کاش تو هرگز بدنیا نیامده بودی
❗️مرا اذیت نکن
❗️پسر بزرگ گریه نمی کند
❗️همش تقصیر تو است
❗️شما « دختر » و « پسر » بدی هستی
ما روزی چند بار این کلمات مخرب را بکار می بریم؟
چهار شمع به آرامی می سوختند
محیط پیرامون آنها آنقدر آرام بود که صدای آنها شنیده می شد.
شمع اول گفت
من صلح نام دارم
بنابراین هیچ کس نمیتواند مرا روشن نگه دارد و یقین دارم که
بزودی خاموش خواهم شد
پس شعله ی آن به سرعت کم شد و سپس خاموش شد.
شمع دوم گفت :
من ایمان نام دارم و احساس میکنم که کسی وجود مرا ضروری نمی داند و لازم نیست
بیشتر شعله ور بمانم.
وقتی سخنش به پایان رسید ، نسیم ملایمی وزید و آن را خاموش کرد
نوبت به شمع سوم رسید . او با ناراحتی گفت :
نام من عشق است .من دیگر قدرت روشن ماندن ندارم چون همه مرا کنار گذاشته اند و اهمیت مرا درک نمی کنند.مردم حتی عشق ورزیدن به نزدیکانشان را نیز فراموش
کرده اند.
طولی نکشید که او هم خاموش شد.
ناگهان پسرکی وارد اتاق شد و دید که از 4 شمع 3 تا خاموش شدند.
پسرک به آن 3 شمع خاموش گفت:
شما ها چرا خاموشید؟
مگر قرار نبود تا وقتی که تمام می شوید روشن بمانید؟
و سپس شروع به گریه کرد
ناگهان شمع چهارم که هنوز روشن بود به حرف آمد و گفت:
نگران نباش تا زمانی که من هستم میتوانی به وسیله ی من آن 3 شمع خاموش را روشن کنی
نام من امید است.
((((((((((((((((((((((())))))))))))))))))))))******************************((((((())))))))))))))))))))))))))))99